ماجرای من، مسیح علی نژاد و خانم همسایهپایگاه خبری تحلیلی شمالغرب
rss صفحهاصلی بینالملل ایران اجتماعی اقتصادی سیاسی ورزشی فرهنگوهنر معرفیاستان شهرستانها ثبتخبر دربارهما تماسباما پیوندها آرشیو

ساعتوتاریخانتشارخبر:10:47 قبل از ظهر--19 / 3 / 1393

ماجرای من، مسیح علی نژاد و خانم همسایهوبلاگ مسیحای شرق نوشت: ماجرای خانم مسیح علی نژاد و کارهایی که می کند، شباهت عجیبی به اتفاقات آن روزگار من و خانم همسایه دارد. سر و صداهای مدامی که این خانم به راه انداخته اند برای این است که کسی او را ببیند و ببینند که بالاخره ایشان هم به بلوغی رسیده اند و برای خودشان کسی شده اند. پس لابد باید تحویلش گرفت.

به گزارش شمالغرب به نقل از شبکه اطلاع رسانی دانا، وبلاگ مسیحای شرق نوشت: از همان دوره ای که حدودا ده- دوازده ساله بودم، زن همسایه، باب دوستی با مادرم را باز کرده بود و هر روز می آمد خانه ما و تا یکی - دو ساعت نمی رفت. مدام با مادرم از این در و آن در سخن می گفت و خلاصه این که باهم خوش بودند.

 
بچه سال بودم و به سن بلوغ نرسیده بودم، خانم همسایه هم خیلی من را جدی نمی گرفت و در خانه ما کاملا راحت بود؛ بدون روسری و دیگر ملزومات یک حجاب نصف و نیمه.
 
روزگار به این منوال گذشت، تا کم کم رسیدم به سن بلوغ. به عنوان یک تازه کار در وادی تکلیف، دیگر حضور آن خانم با همان شرایط در خانه ما، چندان برایم قابل تحمل نبود. امیدوار بودم، نظری به سن و سال من افکنده و از این پس، مراعات بفرمایند.
 
دیدم که خانم همسایه، چنین برنامه ای را ندارند و ظاهرا اصلا حواسش به این موضوع نیست. تصمیم گرفتم خودم وارد عمل شوم.
 
از آن پس، هر گاه می خواستم وارد خانه شوم، یا به سمت اتاقی بروم که خانم همسایه است، سرفه های مدام می کردم و "یا الله" های پی در پی، که بالاخره این خانوم متوجه بشوند، که یک جوان به سن بلوغ رسیده ای دارند وارد می شوند و باید مراعات کنند.
 
سرفه های پی در پی و "اهن و اوهون" های ما هم کارساز نبود و خانم همسایه که از بچگی، مرا "بچه" دیده بود، اصلا دیگر حواسش به این چیزها نبود. من همچنان برایش بچه بودم.
 
ماجرای خانم مسیح علی نژاد و کارهایی که می کند، شباهت عجیبی به اتفاقات آن روزگار من و خانم همسایه دارد. سر و صداهای مدامی که این خانم به راه انداخته اند برای این است که کسی او را ببیند و ببینند که بالاخره ایشان هم به بلوغی رسیده اند و برای خودشان کسی شده اند. پس لابد باید تحویلش  گرفت.
 
من، مسیح علی نژاد را از نزدیک می شناختم و به عنوان خبرنگار در مجلس ، با هم ارتباط کاری داشتیم. انسان محترم و روزنامه نگار خوبی "بود"، اما هیچ گاه او را در حدی نیافتم که سر و صداهایش می نمود.
 
سر و صداهایی هم که امروز با آزادی های یواشکی اش به راه انداخته، از همان جنس سرفه های مدام و "اهن و اوهونهایش" دوره تازه به دوران رسیدن ما هست.
 
این روزها،عجیب روزنامه نگار بودنش را فراموش کرده است. و عمدتا در "قالب های دیگری" ظاهر می شود.
 
کافی است که یک بار دیگر خود را در قامت "روزنامه نگار" ببیند و خود، قضاوت کند، عکس هایش، اداهایش و کارهایش، آنچنان که باید برازنده است؟
انتهای پیام/

انتهای پیام/

اخبار استان اردبیل را اینجا بخوانید

دیدگاههای ارسال شده ، پس ازتأیید توسط مدیر مسئول‌ سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
پیامهایی که حاوی تهمت یا افترا باشد تائید نخواهد شد.
انتشار نظر به معنای تأیید از دید مسئول سایت نبوده و مسئولیت نظرات بر عهده نظردهنده است.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب : خبر،اردبیل،شمالغرب ,
چاپاینصفحهنسخهمناسبچاپ
مطالبمرتبط

پایگاهخبریتحلیلیشمالغرب